English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8432 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
consummatory response U پاسخ پایانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
finals U پایانی
immeasurability U بی پایانی
illimitableness U بی پایانی
consummatory U پایانی
illimitability U بی پایانی
termial U پایانی
immeasurableness U بی پایانی
immeusurableness U بی پایانی
final U پایانی
terminal U پایانی
terminals U پایانی
termination U پایانی
terminal stimulus U محرک پایانی
terminal U پایانه پایانی
nonterminal U غیر پایانی
consummatory stimulus U محرک پایانی
terminals U پایانه پایانی
game point U امتیاز پایانی
afterword U سخن پایانی
final cinditions U شرایط پایانی
end point U نقطه پایانی
end pleasure U لذت پایانی
end link U حلقه پایانی
end action U عمل پایانی
end spurt U جهش پایانی
termination phase U مرحله پایانی
terminal organ U اندام پایانی
terminal reinforcement U تقویت پایانی
terminal symbol U نماد پایانی
terminal symbol U علامت پایانی
terminal threshold U استانه پایانی
terminal unit U واحد پایانی
termination stage U مرحله پایانی
semi-final U نیم پایانی
terminal insomnia U بیخوابی پایانی
semifinal U نیم پایانی
terminal error U خطای پایانی
a never-ending job U کار بی پایانی
final state U حالت پایانی
termial depression U افسردگی پایانی
reliability index U نمایه پایانی
semi-final U مسابقات نیم پایانی
home stretch U گام های پایانی
twentyfive yard line U خط 52 یاردی موازی خط پایانی
nonterminal symbol U نماد غیر پایانی
final boiling point U نقطه جوش پایانی
krause's end bulbs U پیازهای پایانی کراوس
terminal and stay resident program U برنامه مقیم پایانی ایستا
tsr U برنامه مقیم پایانی ایستا
no-man's land U منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
back room U محوطه بین خط پایانی ودیوار
playoffs U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoff U مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
melodramas U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
melodrama U نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
responses U پاسخ
response U پاسخ
answers U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
in answer to U در پاسخ به
replication U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
answered U پاسخ
respond U پاسخ
responded U پاسخ
responds U پاسخ
answering U پاسخ
reply U پاسخ
replies U پاسخ
no U : پاسخ نه
replied U پاسخ
responsions U پاسخ
replying U پاسخ
answerback U در پاسخ
in reply to U در پاسخ
rebutter U پاسخ رد
item of written comment U پاسخ
answer U پاسخ
statement U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
responds U پاسخ دادن
position response U پاسخ مکانی
answer mode U حالت پاسخ
response duration U مدت پاسخ
original response U پاسخ ابتکاری
popular response U پاسخ رایج
reflection response U پاسخ قرینه
an a answer U پاسخ مثبت
vaccum response U پاسخ غیابی
vab U پاسخ سمعی
response amplitude U دامنه پاسخ
to make a response U پاسخ دادن
to definitive answer U پاسخ قطعی
replier U پاسخ دهنده
answering U پاسخ به یک سوال
answerback U پاسخ برگشتی
content response U پاسخ محتوایی
correct response U پاسخ درست
right answer U پاسخ درست
response rate U سرعت پاسخ
response set U امایه پاسخ
discriminatory response U پاسخ افتراقی
distal response U پاسخ دوربرد
emitted response U پاسخ صدوری
response strength U نیرومندی پاسخ
running rate U اهنگ پاسخ
frequency respone U پاسخ فرکانس
response threshold U استانه پاسخ
response time U زمان پاسخ
responsorial U پاسخ دهنده
answers U پاسخ به یک سوال
impluse response U پاسخ ایمپولز
movement response U پاسخ حرکت
moro response U پاسخ مورو
anticipatory response U پاسخ انتظاری
answers U : پاسخ دادن
operandum U ابزار پاسخ
color response U پاسخ رنگ
manipulandum U ابزار پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
delayed response U پاسخ درنگیده
response generalization U تعمیم پاسخ
conditioned response U پاسخ شرطی
response intensity U شدت پاسخ
irresponsive U پاسخ ندهنده
response latency U نهفتگی پاسخ
answers U : جواب پاسخ
voice answer back U پاسخ سمعی
answerable U پاسخ دار
rejoin U در پاسخ گفتن
rejoin U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
rejoining U در پاسخ گفتن
rejoining U پاسخ دادن
rejoins U در پاسخ گفتن
rejoins U پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
answered U : جواب پاسخ
oracle U پاسخ مبهم
answer U پاسخ به یک سوال
image response U پاسخ تصویر
answer U : پاسخ دادن
early answer U پاسخ زود
solution U پاسخ یک مشکل
solutions U پاسخ یک مشکل
answer U : جواب پاسخ
rejoined U در پاسخ گفتن
plea U پاسخ دعوی
pleas U پاسخ دعوی
rejoinder U پاسخ دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
oracles U پاسخ مبهم
answered U پاسخ به یک سوال
w response U پاسخ کلی
respond U پاسخ دادن
answering U : پاسخ دادن
whole response U پاسخ کلی
answering U : جواب پاسخ
calculation U پاسخ تقریبی
responded U پاسخ دادن
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
affirmative U پاسخ "بله " بود
he returned a negative U پاسخ منفی داد
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
response time U زمان پاسخ دهی
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
pure color response U پاسخ خالص رنگ
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
Recent search history Forum search
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com